محل تبلیغات شما

شالگردن تاریخ



فرض کن گرسنه میای خونه. تو یخچال یه ساندویچ می بینی. مامان میگه مال آبجی کوچیکه است که قراره تا یه ساعت دیگه از مدرسه بیاد. می پرسی حالا چی هست؟ میگه ساندویچ کوکو سبزی با خیارشور و سس فرانسوی. میری یه گوشه غمبرک می زنی. احساس از خود بیگانگی سر تا پاتو می گیره. تو خیلی با اون ساندویچ کوکو سبزی فاصله داری. این جمله صادق هدایت رو زیر لب زمزمه می کنی: در زندگی زخم‌هایی هست که مثل خوره روح را آهسته و در انزوا می‌خورد و می‌تراشد. مسئله اصلاً کوکو سبزی نیستا. کوبزی یه وسیله است برای اینکه تو یاد تنهایی هات بیفتی. یه ساعت میگذره. خواهر کوچیکه میاد خونه. کیفشو باز میکنه و میگه بیا این ساندویچ کوکو سبزی منو بخور من الان بیرون چیزی خوردم. با تعجب می پرسی پس اونی که تو یخچاله چی بود؟ میگه اون نون خالیه. بعضی وقتا ما غصه بعضی چیزا رو می خوریم که یا اصلاً وجود ندارن یا ما درک درستی ازشون نداریم. بعضی غم ها شاید مقدمه یه شادی زایدالوصف باشن. پس بخند (با خودمم)


 مدینه فاضله من جاییه که بشه با استشمام کردن، کسب معرفت کرد. هر شاخه از علوم حکمی و تجربی و. یه عطر خاص خودشو داره که انسان می تونه فقط با بو کردن صاحب این علوم بشه. به نظر من یه جایی توی این عالم هست که گنجینه ای از این عطرها رو توی خودش جا داده. یه جایی مثل غار علی بابا که برای باز کردن در ورودیش باید کلمه رمز (سِسِمی) رو از چهل بغداد بی. یه رد پاهایی از این چهل ، دور و بر خودمون هست. مثلاً عطار نیشابوری یکی از این است که برای ما یکی از حروف این رمز رو فاش می کنه. حالا بذارید بحث رو کمی تنزل بدم. یکی از علومی که فقط با بو کردن می تونیم در آن واحد کسبش کنیم تاریخ هست. بذارید یه خاطره براتون بگم. یه روز رفتم توی یه مغازه عطاری و گفتم ادکلن ژیلت می خوام. صاحب مغازه گفت چرا ژیلت؟ قدیمی شده بیا از این ادکلن های جدیدم ببر. گفتم فقط ژیلت. گفت بوی ژیلت شبیه بوی افترشیو می مونه. گفتم فقط ژیلت. دید سیریشم رفت از اون زیر میرا آخرین ادکلن ژیلتشو آورد. قیمتو سوبله گفت. گفتم کم کن. گفت به شرطی کم می کنم که بگی قضیه این ادکلن چیه؟ گفتم باهاش خاطره دارم. گفت پس از طلا هم گرانبهاتره. کشید رو قیمت. دیدم حرفش منطقیه پولو بهش دادم. وقتی از مغازه اومدم بیرون و ادکلنو عمیق بو کشیدم خیلی چیزا دستگیرم شد. با اینکه این چیزا رو قبلاً تجربه کرده بودم ولی نمی فهمیدمشون. با یه استشمام تمامش بهم وحی شد!


از محققی شنیدم که اگه تاریخ برعکس رقم می خورد و مسلمونها استعمارگر می شدند جنایاتی که در حق غربی ها می کردند کمتر از جنایات اونها در حق ما نبود و چه بسا بیشتر. این اتفاق نزدیک بود بیفته و اصلاً اولین استعمارگران مسلمون ها بودند. سلطان مراد اول که جزء اولین سلاطین عثمانی بود مقدونیه رو گرفت و امپراتوری بیزانس رو خراجگزار کرد که به گفته عزیزالله بیات از این زمان استعمار اروپا به دست مسلمونا آغاز شد. پسر این سلطان مراد، بایزید اول بود که صربستان رو فتح کرد. اگه یورش های تیمور نبود شاید این روند ادامه پیدا می کرد. اما تیمور بایزید رو اسیر کرد و دولت عثمانی موقتاً متلاشی شد. ولی بعدها دوباره سلطان محمد فاتح ظهور کرد و امپراتوری روم شرقی (بیزانس) رو منقرض کرد. منتها اروپای غربی در این زمان قدرت گرفته بود و به مدد نیروی دریایی پرتغالی و هلندی و بعد انگلیسی موفق به استعمار کشورها شدند.


از مهمترین اکتشافات اقبال لاهوری اینه که معنی پرستش رو عوض می کنه. اقبال اعتقاد داره پرستش ذلت در برابر خدا نیست بلکه پرستش خود عزته. منتهای درجه اش اینه که شما خدا می شید. عرفا در این لحظه توی جبر خدا غرق میشن و هیچی ازشون نمی مونه. ولی اقبال با پر رنگ کردن نقش انسان سوال می کنه حالا شما وقتی خدا شدید می خواید چی کار کنید؟ جواب اینه که عنصر اختیار در شما گسترش پیدا می کنه. اختیار چیزیه که ما توی زندگی اغلب ازش استفاده نمی کنیم ولی وقتی خدا میشید در اوج اختیار هستید.
علاوه بر اختیار، خلاقیت هم هست که به ماکسیمم خودش می رسه.
پس در نتیجه هر چه انسان بیشتر از اختیار و خلاقیتش استفاده کنه خدایی تر میشه.


دکتر عبدالکریم سروش با اندکی تغییر در جمله بندی ها


روایت اول:
شاه اسماعیل یک عده از علمای سنی رو حاضر کرد گفت خلفای سه گانه رو لعن کنید.
نکردند.
اونها رو کشت. غیر از یکی.
اسمش خضری بود. لعن کرد و از مرگ رست!
شاگردانش پرسیدند چطور حاضر شدی همچین کاری بکنی؟
یک جواب تاریخی داد.
گفت: یعنی از برای دو سه نفر عرب، مرد فاضلی همچون من کشته شود؟
-
روایت دوم:
عمر بن خطاب یک عادت جالبی داشته. تازیانه همیشه همراهش بوده و اگه کسی خطایی می کرده او رو می زده. در این احوال اگه اون شخص ادله ای مطرح می کرده عمر تازیانه رو جلوش مینداخته و می گفته بزن.
همین شخص که عدالتش زبانزد هست ببینید درباره ایرانی ها چی میگه:
عبادتگاه نسازند
اگر مسلمانی به منزل ایشان وارد شد سه روز به او مهمانی دهند
به اسب با زین و لجام سوار نشوند
شمشیر و تیر برندارند
انگشتر نگین دار دست نکنند
در همسایگی مسلمانان خانه بنا نکنند
مردگان را به نزدیک مقابر مسلمانان نبرند
اگر در چیزی از این شرایط مخالفت کنند ایشانرا امان نیست و خونها و مالهای ایشان بر مسلمانان حلال است چنانک خون و مال کافران محارب. والسلام

روایت اول از مقدمه کتاب منشآت میبدی متوفی 911 هجری. روایت دوم توی کتاب های مختلفی هست.  چند روز پیش در یک کتاب قرن هشتمی دیدم که مؤلفش یادم نیست (یا نسفی یا میرسیدعلی همدانی) برخی این قوانین ظالمانه رو به معاویه نسبت میدن و برخی به عمر که البته از نظر من فرقی بین این دو نیست.


آدم های بزرگ یک زوایایی توی زندگی شون هست که کسی از اونا مطلع نیست. پیامبران قبل از پیامبری  و اصلاحگران قبل از اصلاحات خودشون، کارهایی می‌کردند که اغلب ناشناخته باقی مونده. فقط می دونیم با این امور که عمیقاً اخلاقی و انسانی بوده سرنوشت شون رو می ساختند.

یکی از این بزرگان دکتر مصدق بود. زنده یاد شهید هدی صابر توی یکی از سخنرانی هاش دست گذاشت روی همین قضیه و با گفتن یک حکایت مقصود رو رسوند: گویا دکتر مصدق از کرمان به اتفاق خانواده به سمت تهران حرکت می کرده تا ادامه خدماتشو در پایتخت انجام بده که یکی از خدمه میفته و دستش می شکنه. مصدق میگه تا این شخص خوب نشه ما به راهمون ادامه نمیدیم. این کار ضروری نبوده ولی مصدق روزهایی رو معطل میشه تا اون خدمتکار احساس غربت نکنه و همه با هم به تهران برسند.

توی بزنگاه ها، اخلاقی عمل کردن مهمه.
هدا صابر


میکروب ها خیلی کوچک اند و عامل بیماری هستند ولی راستشو بخواین حکومت های فعلی باید از همین میکروب ها درس بگیرند. دلیلشم اینه که بزرگترین امپراتوری زمین متعلق به میکروب هاست. 3 میلیارد سال حکومت کردن اونم در فضاي خفقان آور گازهاي سمي و در حالي که مملکتشون توسط شهاب سنگ ها بمبارون مي شد. در چنين فضاي پر التهابی اونا فقط و فقط به کارهای فرهنگی و تولیدی پرداختند. یعنی فقط اکسيژن توليد کردند. انقدر توليد کردند که زمين داراي جو (اتمسفر) شد و اولين گونه هاي حيات گیاهی در زمين به وجود اومد. اونا با صبرشون از هیچ، یه دنیا ساختند. حکومت ميکروبها پر افتخارترين حکومت هاست ولی هیچ وقت برای ملل فعلی الگو نشده، خصوصاً برای جوامع طبقاتی. شاید دلیل اینکه ما بعضی وقتا مریض میشیم اینه که میکروب ها می خوان به یادمون بیارن که وامدار چه موجوداتی هستیم.


  1. در اصفهان بین شافعیه و حنفیه كه تحت ریاست آل خجند بوده‏اند نزاع و كشمكش و تعصب مستمر بود و در رى بین شافعیه و حنفیه و شیعه، در سایر بلاد عراق و خراسان هم این نوع كشمكش‏هاى مذهبى دائما در جریان بود و همه فرق خود جداگانه با اسماعیلیه كه آنان را مطلقاً ملاحده می خواندند مبارزه و نزاع داشتند.[1]
  2. شاه نعمت الله ولی علاوه بر دیوان اشعار عرفانی حدود صد رساله دارد که از موضوعات رایج حکمت عرفانی به بحث پرداخت و بیشتر به برخی مسائل خاص تشیع اثنی عشری مربوط می شود.[2]
  3. برخی شارحان گلشن راز به شاخه ذهبیه تعلق دارند.[3]
  4. سازش قاطبه ارباب مذاهب عامه با ایلخانان موجب شد در رواج ویرانی و فساد اجتماعی و اخلاقی حاکم بر جامعه آنان نیز متهم باشند.[4]
  5. یکی دیگر از شاگردان فضل الله که از او جدا شده بود محمود پسیخانی نام داشت که دارای افکار ماتریالیستی بود و فرقه جدیدی به نام نقطویه تأسیس کرد.[5]
  6. ضرورت اصلاح نخست از اامات زندگی و مقتضیات زمانه بر می خیزد اما برای ایجاد تغییرات مثبت اجتماعی نیاز به تغییرات در افکار و بینش ها و ذهنیت هاست[6]
  7. ابن بزاز تذکره نویس صفی الدین اردبیلی که در سال 760 ه.ق داستانها و حکایاتی را در خصوص شیخ گردآوری کرد از شاگردان پسر و جانشین شیخ یعنی صدرالدین اردبیلی بود. صرف نظر از صحت تاریخی داستان هایی که نقل می کند این واقعیت که این حکایات را پیروان بی شمار شیخ باور کرده و به عنوان یک خط مشی به آنها عمل می کردند رفتار و ارزش های ایده آل مورد توقع از صوفیان و چهره های مذهبی آن دوران را نشان می دهد.[7]
  8. در ميان ابواب فقه، مهم‏ترين بابى كه از مسأله حكومت بحث شده، باب قضا است. در اين باب، افزون بر مسأله قضا به مسأله اجتهاد و تقليد و فتوا نيز تا حدود زيادى پرداخته شده.[8] غازان خان با درک اهمیت آن، دستور داده بود که بابت قضاوت از مردم مالی دریافت نگردد.[9]
  9. از بزرگان فقه و حکما و عربی نویسان و ادبای هرات قرن 9 می توان از این اشخاص نام برد: مولانا سعدالدین عمر تفتازانی، قطب الدین مودود چشتی، ابوتراب نخشبی هروی و محمد بن علی الترمذی الهروی.[10]
  10. سید محمد فلاح هم شخصیت مهم اهل حق بود. مخاطبان و پیروان اهل حق نه چون صفویان، ایلات صحرانشین متکی به اقتصاد دامی بودند و نه چون حروفیان صرفاً از میان شهرنشینان با سواد بر می خاستند بلکه روستانشینان مناطق غرب ایران و برخی طبقات شهرنشین منطقه از عمده مخاطبان بودند.[11]
  11. دوستى طبيعى باشد چون دوستى فرزندان، و ارادى چون دوستى دوستان، و شهوانى چون دوستى ن‏، و نفعى چون دوستى منعمان، و الهى چون دوستى اهل خير.[12]
  12. آن‏چه در مورد فضايل ن معتبر است عبارت است از: عقل، حيا، جمال، عفت، شوهردوستى و نشاط در عمل، بعضى نيز زينت را هم اعتبار كرده‏اند.[13]
  13. محقق حلی اجرای حدود در عصر غیبت را تعطیل اعلام می‌کنند.[14]
  14. اباقا خان به دست کسی که اهل تصوف بود اسلام آورد و نام احمد را برای خود برگزید و به دنبال آن برخی از امیران مغول تحت تأثیر تعالیم صوفیان قرار گرفتند.[15]
  15. مکتب های جدید عرفانی با قوت ظاهر می شوند و در کنار آن ادبیات فارسی به اوج شکوفایی می رسد.[16]
  16. با تشکیل رصدخانه مراغه، نجوم به اوج خود می رسد. نکته مهم درباره ویرانی آن این است که بعد از یاسای رشیدالدین مردم در و پنجره های آن را برای خانه های خود غارت کردند.[17] این نشان از فقر عمومی است که هم از نوع فرهنگی است و هم مادی.
  17. وضعیت نابسامان اجتماعی که موجب پیشگامی قیام های دوره ایلخانی شده بود همچنان ادامه داشت. در دوره گیخاتو در سال 691 ه.ق در اصفهان قبایل لر شورش کردند که یک قیام خودجوش توده ای بود.[]
  18. در این عصر است که مکتب ادبی یکی از بزرگرین شاعران ایران حافظ(متوفی 768 ه.ق) عرضه می شود.[19]
  19. مغزها بعدها توسط عثمانی جذب شدند چراکه مطالعه آن دسته از مسائل فلسفی که با قرآن سازگاری نداشت مجاز نبود.[20]
  20. شیخ احمد جام در طریقت از سعدالدین محمد کاشغری (متوفی 860 ه.ق) و قاضی زاده رومی پیروی می کرد. او داماد کاشغری هم بود و پس از او خلافت طریقت نقشبندیه به او سپرده شد.[21]
  21. خواجه محمدپارسا نیز یکی از دو جانشین خواجه بهاءالدین نقشبند مجدد طریقت خواجگان و مؤسس شیوه نقشبندیه (متوفی 792 ه.ق) است که در طریقت نقشبندیه شأنی بس والا دارد.[22]
  22. حتی مخالفان سرسخت اندیشه فلسفی چون غزالی و امام فخر رازی هم بر اهمیت علم منطق تأکید می کنند و به همین خاطر در دورانی که فلسفه مورد بی توجهی قرار می گیرد منطق همچنان در کانون توجه اندیشمندان ایرانی است.[23]
  23. خان‏هاى مغول با مداراى دینى كه در پیش گرفته بودند، هیچ‏گاه دسته خاصى را بر دیگران برترى نمى‏دادند و به ندرت شنیده مى‏شود كه مغولان مستقیما در اختلاف میان مذاهب دخالت كرده باشند. رفتار جبه كه در سال 617 ه. ق. به تحریك شافعیان رى به سركوبى حنفیان برخاست‏، رویهم‏رفته یك كار استثنائى است.[24]
  24. طریقت هاى صوفیه میان اهل سنت و شیعیان این عهد هر دو رواج و نفوذ داشت، پس این فكر هم در میان آنان شایع بود و حتى باید بگوییم كه علمای روزگار نیز همچنین كششى به جانب مبانى عرفان داشتند و از آن به دور نبودند.[25]
  25. اندیشه های قاضی عضدالدین ایجی (قاضی در حبس) از دیوارهای زندان فراتر می رفت و اندیشمندانی مشهوری چون تفتازانی (792-722 ه.ق) را تحت تأثیر خود قرار داد.[26]
  26. عبید زاکانی معلمان را احمق می خواند.[27]
  27. مولانا علاءالحق والدین علی، به روزگار تیمور کفیل مهمات سلطانی بوده و مشرف خزانه عامره، مردی حقانی و بامروت بوده و از او آثار اولیاءالله دیده اند.[28]

 


[1] ‏صفا، ذبیح الله، تاریخ ادبیات در ایران، ۸ (تهران، انتشارات فردوس، ۱۳۷۸)، ج 2، 147.

[2] ‏کوربن، هانری، تاریخ فلسفه اسلامی، از مرگ ابن رشد تا زمان حاضر، ترجمه‌ی جواد طباطبایی (تهران، انتشارات کویر، ۱۳۷۰)، 94.

[3] ‏همان، 89.

[4] ‏یوسفی، محمدرضا و رضایی جمکرانی، احمدرضا، تصوف تشیع گرای قرن نهم»، مطالعات عرفانی، ش. 6 (۱۳۸۶)، 167.

[5] ‏محمودی نژاد، محمود، پارادایم حروفی و شیخ محمود شبستری (تهران، لوح نگار، ۱۳۸۹)، 52.

[6] ‏یوسفی اشکوری، حسن، افسانه تراژدی پروتستانتیسم اسلامی»»، ۱۴ بهمن ۱۳۹۳، <‪http://yousefieshkevari.com/?p=4710‎> (27 آذر 2016).

[7] ‏لین، جورج، ایران در اوایل عهد ایلخانان (رنسانس ایرانی)، ترجمه‌ی ابوالفضل رضوی (تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۸)، 355.

[8] ‏جعفریان، رسول، صفويه در عرصه دين فرهنگ و سياست‏، ج 3 (تهران، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، ۱۳۷۹)، ج 1، 140.

[9] ‏رستمی، پروین، وضعیت محاکم در عصر ایلخانی»، نامه تاریخ پژوهان، ش. 25 (۱۳۹۵)، 72.

[10] ‏جامی، عبدالرحمن، دیوان کامل جامی، هاشم رضی (تهران، مؤسسه چاپ و انتشارات، ۱۳۴۱)، مقدمه هاشم رضی، 28.

[11] ‏رنجبر، محمدعلی، مشعشعیان، ماهیت فکری-اجتماعی و فرآیند تحولات تاریخی (تهران، آگه، ۱۳۸۲)، 109.

[12] ‏نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اخلاق محتشمی، ۳ (تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۷)، 33.

[13] ‏نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، بازنگاری اساس الاقتباس، مصطفی بروجردی (تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى‏، ۱۳۸۰)، 611.

[14] ‏کدیور، محسن، فقه ی»، ۱۳ تیر ۱۳۸۷، <‪http://kadivar.com/?p=2126‎> (29 دی 2016).

[15] ‏هجری، محسن، داستان فکر ایرانی، ج 6 (تهران، افق، ۱۳۸۶)، 58.

[16] ‏همان، 6:26.

[17] ‏آلیاری، حسین، کلاس درس نقد و بررسی تاریخ مغولان و تیموریان (شبستر، دانشگاه آزاد اسلامی واحد شبستر، ۱۳۹۳).

[] ‏قدیانی، عباس، نگاهی کوتاه به قیام های ی و مذهبی در ایران (از عباسیان تا انقلاب اسلامی) (تهران، انتشارات یادداشت، ۱۳۹۲)، 60.

[19] ‏رو، ژان پل، ایران و ایرانیان-تاریخ ایران از آغاز تا امروز، ترجمه‌ی محمود بهفروزی (تهران، جامی، ۱۳۹۳)، 362.

[20] ‏دین پرست، ولی، نخبگان ایرانی و فعالیت های علمی و فرهنگی آنان در عثمانی قرن نهم و دهم هجری»، جستارهای تاریخی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ش. 1 (۱۳۹۲)، 92.

[21] ‏جام (ژنده پیل)، احمد بن محمد، شرح احوال و نقد و تحلیل آثار احمد جام، علی فاضل (تهران، انتشارات توس، ۱۳۷۳)، 60-59.

[22] ‏خواجه محمد پارسا، فصل الخطاب، جلیل مسگرنژاد (تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۸۱)، مقدمه مسگرنژاد، 3.

[23] ‏هجری، داستان فکر ایرانی، 6:49.

[24] ‏اشپولر، برتولد، تاریخ مغول در ایران، ۹، ترجمه‌ی محمود میرآفتاب (تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۶)، 239.

[25] ‏صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج 4، 97.

[26] ‏هجری، داستان فکر ایرانی، 6:37.

[27] ‏زاکانی، عبید، هجویات و هزلیات (تبریز، انتشارات ابن سینا، ۱۳۴۷)، 142.

[28] ‏سمرقندی، دولتشاه بن علاءالدوله، تذکره الشعرا، محمد رمضانی (تهران، چاپخانه خاور، ۱۳۳۸)، 384.


در فیلم های مافیایی، "پول" خادم نیست. بلکه این سردسته کارتل ها هستند که خادم پول هستند. فیلم پدرخوانده: مایکل کرلئونه (سردسته مافیای سیسیل و آمریکا) برادر خودشو می کشه و دخترش رو می کشند. یک دومینوی انحطاط که با پول ساخته شده. سریال برکینگ بد: والتر وایت (تولید کننده عمده شیشه آلبوکرکی) در سیر ناخواسته ای از تبدیل شدن یک فرشته به یک هیولا قرار می گیره، با مالیخولیای فمیلی (خانواده). سریال نار: پابلو اسکوبار (سردسته مافیای کوکائین کلمبیا) پولاش در انبار
یک یهودی وقتی صدای فریاد همکیشان خودشو از اتاق های گاز نازی می شنوه میگه خدا اگه می شنید کاری می کرد. حالا وقتی چشم آدم به این دختربچه سوری میفته که هنوز نمی دونه پدر و مادرش کشته شدند و به دوربین لبخند می زنه، بازم همون پرسش تکرار میشه. راستی خدا کجاست؟ عطاملک جوینی در مواجهه با این سوال طی هجوم مغولان گفت "باد بی نیازی خداوند است که می وزد". دکتر عبدالکریم سروش میگه: خدا در همین نگاه ما هست به این عکس.
فیلم "محمد" مجید مجیدی رو دیدم. کاری به روایت های فیلم که اغلب با افسانه در آمیخته ندارم ولی شخصیت ابولهب و همسرش رو خوب درآورده. ابولهبی که همواره تحقیر میشه و زنش که یک زن تحمیلی (برای اتحاد دو قبیله) هست سرشار از عقده به تصویر کشیده شده. از نقات قوت یک فیلم اینه که بتونی با کاراکترهای منفی هم ارتباط برقرار کنی (و حتی همزادپنداری کنی). از اثرات این اتفاق پی بردن به این نکته است که بدمن ها از ابتدا بدمن نبودند و طی یک سلسله شرایط به این روز افتادند.
در یک فیلم آمریکایی به یک دختر نوجوان (و به اصطلاح خودشان "تین ایجر") گفته می شود: طوری لباس نپوش که فلان پسر، فکر کند تو را آسان به دست می آورد. دختر در جواب می گوید گمان من این بود که هر چه تر باشم جذاب تر به نظر می رسم. در نهایت دخترک پوشش خود را عوض می کند. با اینکه در این تصمیم مداخلات جنسی و جلب توجه جنس مخالف دخیل است اما پس پشت این ماجرا نکته مهم تری نهفته است. قبل از پرداختن به آن باید اشاره کرد که در کشوری مثل آمریکا نیز مسئله حجاب و عفاف
به زبون عامیانه می نویسم. الیف شافاک نیستم که بشینم گوشه استراسبورگ قهوه بخورم و شعر تف بدم. نمی دونم تا به حال نقدی به کتاب ملت عشق شده یا نه. اگه شده من نخوندم. بدون مقدمه، شافاک تاریخ نمی دونه. نه از این بابت که برخی سال ها رو توی داستانش اشتباه نوشته؛ نه. کمی پیچیده تره. استفاده از عباراتی مثل شکسپیر عالم اسلام و حمله چنگیز به اسلام و نمایش چهره تروریستی از اسماعیلیان و. گواه این ادعاست. شمس از کجا میاره می خوره معلوم نیست.
خیلی از جنگ ها زیر سر زن هاست. نه فقط نظامی، حتی جنگ های لفظی. حتی مباحث علمی و نبردهای عالمانه. به قول آنتونی هاپکینز توی سریال "وست ورلد" این هنرنمایی های عالمانه انسان، مثل پرهای طاووس می مونه. فقط یک جلوه پر زرق و برق برای "جذب جفت". برای طرف پیروز، حذف رقیب، دلچسبه اما این احساس موفقیت، مثل لذت بردن طاووس از زیبایی خودشه! کسی که از بیرون به طاووس نگاه می کنه می بینه که طاووس از لجن تغذیه می کنه و نمی تونه پرواز کنه.
خبرنگار انگلیسی به شاه میگه: نخست وزیر ما در کاخی به مجللی کاخ شما زندگی نمی کنه. شاه پاسخ میده: آقای کالاهان نخست وزیر هستند و من شاهنشاه کشوری هستم که پیشینه 2500 ساله داره ولی کاخ من هم قابل مقایسه با کاخ باکینگهام نیست. قیمت کاخ شما صد برابر کاخ من هست. بعدش ادامه میده: در گذشته زمانی که شما بریتانیایی ها و دیگران اینجا نفوذ داشتید می تونستید نخست وزیر رو اونطوری که می خواستید عوض کنید. باز هم می خواین به اون دوران برگردید؟ ما هرگز اجازه نمیدیم.
فیلم کره ای ترسناک شیون» از اون فیلم هایی هست که آخرش همه به هم نگاه می کنند و می پرسند چی شد؟ حتی تحلیلگرهای سینمایی هم به نظر نفهمیدند چی شد؟ منم نفهمیدم ولی دو تا احتمال رو میشه دید: یکی تسخیر مداوم سه نفر توسط یک روح شیطانی. با این توضیح که این سه نفر، آدم های معمولی نیستند؛ یعنی در حالت عادی خیلی هم ضد اهریمنی هستند. احتمال دوم رقابت سه شیطان مجزا با هم هست. فرض کنید دیابلوس با دِویل با مارا با هم رقابت می کنند بر سر یک هدف واحد.
اسکلت یک مکتب برگرفته از سخنرانی علی شریعتی درباب تاریخ و ادیان» سوسیالیسم قرن 19 اسلام جهان بینی ماتریالیسم و دیالکتیک توحید انسان شناسی اومانیسم(خاص) انسان عاصی بر خداوند هبوط کرده به زمین از بهشت و ساخته شده از پدیده دیالکتیکی لجن-خدا فلسفه تاریخ جبر مادی تاریخ تصادم یا تعاون میان چند انسان در زمان(زندگی اجتماعی) جامعه شناسی تضاد طبقاتی اقتصادی تضاد طبقاتی قابیلی-هابیلی(دیالکتیک فرعون-قارون-بلعم با الله-انسان) ایدئولوژی سوسیالیسم اسلام جامعه 1 ایده آل

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها